دانش يا علوم انساني سلام عليکم ، شب بخير ، شب شنبه اي ديگر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، تَبارَکَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَيْء قَدِيرٌ ، الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَکُمْ أَيُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ ، الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوات طِباقاً ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُور ، ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ ، وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ ، ضمن تبريک سالروز تولد آقا علمدار کربلا ، تا يادمه چشم بستن همسر محترمه ي استاد شهيد مرتضي مطهري رو از اين دنياي نهايتش ديدني رو که خبر دار شدم ، تسليت بگم خب ، کجا بودم ؟ بعبارت ديگه کجا هستم ؟ چراکه بودم و خواهم بود روشنه بقول اس
آغاز دانش يا علوم انساني سلام عليکم ، شب بخير بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، وَالطُّورِ ، وَ کِتاب مَسْطُور ، فِي رَقّ مَنْشُور ، وَ ، وَ ، وَ ، إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ لَواقِعٌ ، ما لَهُ مِنْ دافِع ، براي بحث امشب ، شب شنبه بيست و نه بهمن هزار و چهارصد هجري خورشيدي ، بد نيست که يکي دوتا خبر رو بعنوان مثال يادآور بشم ، البته فکر نمي کنم که بقولي چشم ما الفب نيفتاده باشه به مثلا خبري که يه خبرگزاري حقيقتي رو روشن کرده ، با گوش دادن بحرف سرداري که يه خانومي جلوي دوربين افتاد فوت کرد پ ، از اين روشنتر ؟ خب ، براي چي ؟ که بقولي ت ديده بشه شنيده ، ووو ديگر چاه اعضاي حسي هم همينطور خب ، به تعبير معروف آيا اول کندن چاه منار چشم ، گوش و اعضاي حسي ديگه نيست ؟ حالا چاه حواس مختلف بقول يکي از شاگردان آقا اباعبدالله ثاني ، بمونه تا برسيم به چاه حافظه يا بقولي ث بايگاني و اونم نه فقط بقولي آرشيو دل داده به حس شده بلکه ياد شده هم براي دانستن ، شب بخير و شنبهاي تاريخي پيش رو داشته ب
آخرین جستجو ها